جدول جو
جدول جو

معنی دهان بین - جستجوی لغت در جدول جو

دهان بین
آنکه حرف هرکسی را باور کند و تحت تاثیر گفته های این و آن واقع شود
فرهنگ فارسی عمید
دهان بین
(شِ کَ گِ رِ تَ / تِ)
دهن بین. کنایه از کسی که به حرف این و آن گوش کند. و رجوع به دهن بین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جهان بینی
تصویر جهان بینی
مجموعۀ عقاید، باورها و تصورات یک مکتب دینی، فلسفی یا سیاسی که دربارۀ پدیده ها، جهان، انسان و جایگاه او در جهان هستی و یا در جامعه و در تقابل با مسائل اجتماعی ارائه می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهان بین
تصویر نهان بین
آنکه باطن امور را بنگرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهان بین
تصویر جهان بین
بینندۀ جهان مثلاً چشم جهان بین، کنایه از چشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهان بند
تصویر دهان بند
آنچه جلو دهان ببندند، پوزبند که به دهان حیوانات بزنند، کنایه از چیزی که به کسی بدهند که در امری سکوت اختیار کند یا اسراری را فاش نکند
فرهنگ فارسی عمید
(نِ / نَ هامْ)
عمل و صفت نهان بین. رجوع به نهان بین شود
لغت نامه دهخدا
(تَ جَرْ رُ کَ دَ)
روی هم گذاشتن لبان. بستن دهان را، کنایه از سکوت گزیدن و خاموش گردیدن است. (یادداشت مؤلف) :
در فتنه بستن دهان بستن است.
امیرخسرو دهلوی.
، کنایه است از خاموش کردن و به سکوت واداشتن کسی را. (از یادداشت مؤلف) :
پس آنگه به زانوی عزت نشست
زبان برگشادو دهانها ببست.
سعدی.
دهان خصم و زبان حسود نتوان بست
رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار.
سعدی.
- امثال:
در دروازه ها را می توان بست دهان مردم را نمی توان بست. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ نِ)
به نوشتۀ صاحب تاریخ سیستان نام چاه یا سوراخی که آب همه رودهای اطراف سیستان چون هیرمند و رخدرود و خاش رود بدان فرو می رفته است و آن از عجایب بوده است. (از تاریخ سیستان ص 16- 15)
لغت نامه دهخدا
(دَ هَمْ)
صفت و چگونگی دهن بین. (یادداشت مؤلف). رجوع به دهن بین شود
لغت نامه دهخدا
(بَ جَ هََ دَ / دِ)
عیان بیننده. بینندۀ آنچه آشکار است. ظاهربین.
- چشم عیان بین، چشمی که آشکار چیزهای عینی را ببیند:
به چشم نهان بین عیان جهان را
که چشم عیان بین نبیند نهان را.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(شَ)
آنکه درباره دیگران و بدی و خوبی آنان خود نیندیشد و هرچه از هر که راجع بدانان شنود عقیدۀ خود قرار دهد. آنکه به گفتۀ این و آن عمل کند. (یادداشت مؤلف) (از فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
معنی شناس. واقعنگر. که به واقع و نهان امرتوجه دارد نه بصورت آن. مقابل ظاهربین:
فرستد کسی ساز دانش پذیر
نهان بین و پاسخ ده و یادگیر.
اسدی.
چشم سر ملک و چشم سر دین است
آن جهان بین واین نهان بین است.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(دَ هامْ)
عمل دهان بین. دهن بینی. رجوع به دهان بین شود
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. سکنۀ آن 439 تن می باشد. آب آن از رودخانه فیروزآباد و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دهان بند
تصویر دهان بند
پوزبند که بدهان حیوانات بزنند
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه در مورد دیگران و بدی و خوبی آنان خود نیندیشد و هر چه از هر که راجع به آنان شنود عقیده خود قرار دهد، آنکه بگفته این و آن عمل کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهان بین
تصویر نهان بین
آنکه باطن امور را بنگرد: (فرسته گسی ساز دانش پذیر نهان بین و پاسخ ده و یاد گیر)
فرهنگ لغت هوشیار
بیننده جهان آنکه یاآنچه دنیا را ببیند، چشم عین، چشم باطنی، فرزند، گردش کننده در اقطار عالم سیاح جهانگرد، روحی که در باطن آدمی نهفته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهان بین
تصویر جهان بین
کنایه از چشم، دیده
فرهنگ فارسی معین
کنایه از شخصی که هر حرفی را از دیگران بپذیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
دچار شدن
فرهنگ گویش مازندرانی