مجموعۀ عقاید، باورها و تصورات یک مکتب دینی، فلسفی یا سیاسی که دربارۀ پدیده ها، جهان، انسان و جایگاه او در جهان هستی و یا در جامعه و در تقابل با مسائل اجتماعی ارائه می دهد
مجموعۀ عقاید، باورها و تصورات یک مکتب دینی، فلسفی یا سیاسی که دربارۀ پدیده ها، جهان، انسان و جایگاه او در جهان هستی و یا در جامعه و در تقابل با مسائل اجتماعی ارائه می دهد
روی هم گذاشتن لبان. بستن دهان را، کنایه از سکوت گزیدن و خاموش گردیدن است. (یادداشت مؤلف) : در فتنه بستن دهان بستن است. امیرخسرو دهلوی. ، کنایه است از خاموش کردن و به سکوت واداشتن کسی را. (از یادداشت مؤلف) : پس آنگه به زانوی عزت نشست زبان برگشادو دهانها ببست. سعدی. دهان خصم و زبان حسود نتوان بست رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار. سعدی. - امثال: در دروازه ها را می توان بست دهان مردم را نمی توان بست. (یادداشت مؤلف)
روی هم گذاشتن لبان. بستن دهان را، کنایه از سکوت گزیدن و خاموش گردیدن است. (یادداشت مؤلف) : در فتنه بستن دهان بستن است. امیرخسرو دهلوی. ، کنایه است از خاموش کردن و به سکوت واداشتن کسی را. (از یادداشت مؤلف) : پس آنگه به زانوی عزت نشست زبان برگشادو دهانها ببست. سعدی. دهان خصم و زبان حسود نتوان بست رضای دوست به دست آر و دیگران بگذار. سعدی. - امثال: در دروازه ها را می توان بست دهان مردم را نمی توان بست. (یادداشت مؤلف)
به نوشتۀ صاحب تاریخ سیستان نام چاه یا سوراخی که آب همه رودهای اطراف سیستان چون هیرمند و رخدرود و خاش رود بدان فرو می رفته است و آن از عجایب بوده است. (از تاریخ سیستان ص 16- 15)
به نوشتۀ صاحب تاریخ سیستان نام چاه یا سوراخی که آب همه رودهای اطراف سیستان چون هیرمند و رخدرود و خاش رود بدان فرو می رفته است و آن از عجایب بوده است. (از تاریخ سیستان ص 16- 15)
عیان بیننده. بینندۀ آنچه آشکار است. ظاهربین. - چشم عیان بین، چشمی که آشکار چیزهای عینی را ببیند: به چشم نهان بین عیان جهان را که چشم عیان بین نبیند نهان را. ناصرخسرو
عیان بیننده. بینندۀ آنچه آشکار است. ظاهربین. - چشم عیان بین، چشمی که آشکار چیزهای عینی را ببیند: به چشم نهان بین عیان جهان را که چشم عیان بین نبیند نهان را. ناصرخسرو
آنکه درباره دیگران و بدی و خوبی آنان خود نیندیشد و هرچه از هر که راجع بدانان شنود عقیدۀ خود قرار دهد. آنکه به گفتۀ این و آن عمل کند. (یادداشت مؤلف) (از فرهنگ لغات عامیانه)
آنکه درباره دیگران و بدی و خوبی آنان خود نیندیشد و هرچه از هر که راجع بدانان شنود عقیدۀ خود قرار دهد. آنکه به گفتۀ این و آن عمل کند. (یادداشت مؤلف) (از فرهنگ لغات عامیانه)
معنی شناس. واقعنگر. که به واقع و نهان امرتوجه دارد نه بصورت آن. مقابل ظاهربین: فرستد کسی ساز دانش پذیر نهان بین و پاسخ ده و یادگیر. اسدی. چشم سر ملک و چشم سر دین است آن جهان بین واین نهان بین است. سنائی
معنی شناس. واقعنگر. که به واقع و نهان امرتوجه دارد نه بصورت آن. مقابل ظاهربین: فرستد کسی ساز دانش پذیر نهان بین و پاسخ ده و یادگیر. اسدی. چشم سر ملک و چشم سر دین است آن جهان بین واین نهان بین است. سنائی
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. سکنۀ آن 439 تن می باشد. آب آن از رودخانه فیروزآباد و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. سکنۀ آن 439 تن می باشد. آب آن از رودخانه فیروزآباد و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)